مروری بر زندگی سردارشهید شیرزاد درهفته دفاع مقدس
شهید شیرزاد در سال 1341 در خواجه در یک خانواده روستایی ومقید به مقدسات دینی چشم به جهان گشود .
از همان دوران کودکی به لحاظ علاقه ای که به قرآن داشت ، درکنار تحصیل ، به یادگیری علوم قرآنی نزد روحانیت متعهد خواجه همت گماشت .
با شروع جریانات شدید انقلابی درسال 56 و 57 ایشان در صفوف انقلابیون نقش بسزایی ایفا می نمود در تکثیر و پخش اعلامیه ها ی رهبر فقید انقلاب فعالانه شرکت داشت و چندین بار نیز به خاطر این فعالیتهای انقلابی توسط نیروهای ستم شاهی دستگیر شده بود.
با پیروزی انقلاب سر هر هفته که به خواجه می آمد با جمع کردن بچه ها و جوانان روستای مذکور آنان را با انقلاب و مسایل دینی آشنا می کرد در این دوران وی از جایگاه بسیار معنوی در بین جوانان برخوردار بود.
با شروع جنگ تحمیلی شهید شیرزاد در سپاه اهر وارد خدمت شد ودرکنار سایر برادران در تشکیل و سازماندهی وپیشرفت سپاه نقش فعال داشت.
پس از مدتی خدمت درسپاه اهـر ، از طرف سپاه اهـر مامور در خدمت ژاندارمری اهر شد ودراین مدت ارتباط بسیار صمیمی و دوستانه بین ژاندرمری و سپاه ایجاد کرد حدود یک سال از این فعالیت نگذشته بود که به لحاظ نیاز به خدمات وی مجددآ به سپاه برگشت به ساماندهی نیروهای بسیجی پرداخت .
شهید شیرزاد دراواخر سال 1362 که درقالب نیروهای قدس به جبهه اعزام شد و فرماندهی گردان موسی بن جعفر (ع) را برعهده داشت .
گردان تحت امر شهید شیرزاد با استقرار دردشت آزادگان واعزام به خط مقدم درجزیره مجنون اوج شجاعت شیرزاد آشکارشد او هرگز ترسی در دل نداشت وبه همه نیروها روحیه می داد .
شیرزاد در عملیات خیبر در اوج خطر فرماندهی گردان را به نحو احسن انجام داد و استقامت نمود تا بالاخره به آرزوی دیرینه خود که همانا وصال یاربود رسید .
به گفته احمدی منش فرمانده سپاه وقت اهر سردار شیرزاد روحیه خاص هنری وذوق سرشارازهنر داشت ومردمی بودن این شهید عزیززبانزد عام وخاص بود.
در آخرین اعزام شهید شیرزاد به جبهه پسربچه اش بدنیا و چون فکر می کرد دل کندن از پسر دو روزه برایش سخت شود حتی صورت وی را نگاه نگرد و از روی پتو به گوشش اذان و اقامه گفت و اسمش را مهدی نامید.
نظرات شما عزیزان: