واکاوي زلزله ورزقان و خوجا در گفت و گو با «هرمز صديقي»؛
پس لرزه هاي اجتماعي يک زلزله
دو زمينلرزه کمابيش شديد بودند که در روز شنبه 21 مرداد 1391 مناطق شمالي استان آذربايجان شرقي را لرزاندند. در محدوده اين زمينلرزهها 18 هزار و 618 واحد مسکوني دچار آسيب شده که از اين تعداد 5 هزار و 329 واحد به طور کامل تخريب شده. بيش از سیصدنفر جان خود را از دست دادند. بعد از اين زلزله بسياري تصميم گرفتند خودشان را به روستاهاي زلزله زده برسانند. بسياري از هنرمندان و چهره هاي شناخته شد هم در اين موج حضور داشتند. چند ماه بعد سر و صداها خوابيده بود و بسياري از نجات يافتگان زمستان سرد آذربايجان را در محل هايي چون کانکس و حتي چادر گذراندند. " هرمز صديقي" از افرادي است که در کمک رساني به قربانيان اين زلزله نقش فعالي داشته است. او تشکل مردمي به نام " ياران " براي کمک رساني در هنگام وقوع چنين حوادثي راه اندازي کرده است.
کمک رساني به زلزله زده ها در چند زمينه صورت ميگيرد ؟
تشکل مردمي ما در زمينه آواربرداري يا نجات فعاليت نميکند. کار ما رساندن مواد غذايي و کمک به بازسازي روحيه آسيب ديده ها است. زلزله تنها آسيب جاني ندارد. ما سعي ميکنيم بازمانده ها با وضعيت جديد، وضعتي که درآن دارايي و عزيزان خود را از دست داده اند کنار بيايند. تشکلي که ما تشکيلي داديم “ ياران” با استفاده از تجربه زلزله ورزقان تبديل به يک نهاد با تجربه شده است و در حال حاضر ما آماده هستم بلافاصله و بعد از شنيدن خبر زلزله در هر نقطه از ايران کمک رساني انجام دهيم. آخرين مورد زلزله بوشهر بود. نيروهاي ما بلافاصله اعزام شدند. کمک فوري ما رساند آب و غذا بود و بعد از اسکان زلزله زده ها دست به احداث کتابخانه هاي سيار زديم. اين کتابخانه ها در حال حاضر مشغول هستند.
کمک به بازسازي روحيه زلزله زده ها چطور صورت ميگيرد؟
در روانکاوي درمان نه با دارو که به حرف زدن صورت ميگيرد. درمانگر بيمار را وادار ميکند تا درباره تجربه خود حرف بزند. اين حرف زدن و بيرون ريختن تصويرهاي آسيب زا جزوي از درمان است. در زلزله ورزقان ما با دادن فراخوان شهروندان تبريزي را به محل زلزله برديم. مراسمي مانند پيک نيک برگزار شد. شهروندان تبريزي در چادر زلزله زده ها مهمان ميشدند و ما از زلزله زده ها خواستم درباره تجربه خودشان با مهمان ها حرف بزنند. در بيشتر موارد کساني که عزيران خود را از دست داده بودند گريه ميکردند. يا يک راه ديگر اين بود که از مردم و به خصوص کودکان خواستيم درباره تجربه خود بنويسند يا نقاشي بکشند. نوشته ها بسيار جالب بودند من يکي از اين نامه ها را در اينترنت منتشر کردم و کامنت هايي توسط ايراني هاي سراسر جهان براي اين نامه گذاشته شد. کامنت ها را به دست نويسنده نامه رساندم يک آشنايي در اين بين به وجود آمد. اين يک نمونه بود. صحبت درباره تجربه باعث ميشد فرد احساس بهتري داشته باشد و از خطر افسردگي دور شود.
در زلزله ورزقان شاهد بوديم بلافاصله يک موج کمک رساني به وجود آمد و هزاران نفر راهي منطقه شدند اين اتفاق مثبت است؟
ياران در نزديک بيست و دو استان دفتر دارد. براي کمک به زلزله ورزقان از سراسر ايران براي کمک راهي شدند. حضور افراد غير بومي براي کمک باعث ايجاد همدلي بيشتر بين نژادهاي مختلف شد. در اين گونه حوادث يک موج به سرعت خلق و به همان سرعت از بين ميرود. با وجود اطلاع رساني و اعزام شدن هزاران نيرو برخي از زلزله زده ها دو زمستان را در وضعيت اسکان موقت گذراندند. کمک رساني اگر اصولي صورت نگيرد مخرب هم ميشود. چند تجربه را بازگو ميکنم:مردي از اصفهان يک کاميون پتو براي زلزله زده ها آورده بود و اصرار داشت با دست خود به قرباني ها برساند. راننده اي که استخدام شده بود عجله داشت. هيجان خير اصفهاني هم بعد از سفر طولاني فروکش کرده بود و بارش را کنار جاده خالي کرد..روزهاي اول مردم به اکراه کمک هاي غذايي را قبول ميکردند، ميگفتند نياز ندارند. بعد از گذشت چند روز و راهي شدن وانت ها و کاميون ها و پخش بسته هاي غذايي در برخي روستاها مردم براي گرفتن بسته از سروکول هم بالا ميرفتند، نوع نادرست کمک رساني باعث ميشد عزت نفس آسيب ديده ها هدف قرار گيرد و نوع رفتار اين انسان ها عوض شود. خيران زيادي هستند که حاضرند در اين گونه موارد وارد عمل شوند اما مديريت نادرست همواره عواقب بدي براي آسيب ديده ها دارد.
ابتکار6061مورخه 1بهمن 93
نظرات شما عزیزان: