حس اینکه همین لحظه ،لحظه آخر عمرت باشد حس غریبی است .ترس سراپای وجودت را می گیرد .چاره ای نداری !جنگ نیست !بمباران نیست !وحادثه نیست !درست است حادثه نیز خبر است .حادثه شاید برای یک ودو ،...یا صد نفر یک جا اتفاق افتاده باشد اما قهر طبیعت دامن اکثر انسانها را می گیرد .لرزیدن زمین و تکانهای شدید زمین نشانه اعتراض زمین است نسبت به زمینیان .خیلی ها روی این زمین هستند که نمک می خورند نمکدان میشکنند. زمین لرزید .به همین سادگی !دلها را لرزاند .دستها وپاها راسست کرد .دنیا همین است ،(بنیان مرصوص ).خیلی ها لب به توبه گوشودند و اشهد گویان منزل را ترک کردند واز هرچه تعلقات زمینی دل کندندو...
اما تا کی این حس نزدیکی مرگ پایدار خواهد می ماند ! چقدر به این حس ارزش قائل خواهیم بود !تا کی مهربان بودن وبه فکر هم بودن دردلها جوانه زده وسبز خواهد ماند!
با مرحمت الهی باید تصمیم بگریم ازاین پس آنی باشیم که او می خواهد نه آن که خودمان و دلمان می خواهد باشیم .
نظرات شما عزیزان: